چطور یک ایده اصیل بدزدیم
سلام سلاااام
ما تو سری مقاله های قبلی یه سری نکات یاد گرفتیم تا تو شرایط خوب و بدمون بتونیم خلاق بمونیم و خلاقیت رو فراموش نکنیم.
ولی این روزا ذهن من به شدت درگیر ایدههای مختلفه. نه اینکه فکر کنید در حال فوران ایده هستمااااااااا… نههههههه،قضیه اینه که دوست دارم ایدههای جدید داشته باشم ولی ندارم و نمیشه! برای همین تصمیم گرفتم در مورد ایده و ایده سازی تحقیق کنم و از این به بعد طی چند تا مقاله نتیجه هایی که به دست آوردم رو باهاتون به اشتراک میذارم.
ایده یابی هنرمندانه
از اونجایی که میشه هنرمندها رو به عنوان پیامبران ایده معرفی کرد! بیاید ببینیم نظرشون راجع به ایده اصلا چی هست و چجوری ایدههاشون رو پیدا میکنن آخهههه.
راستشو بگم اولین جمله ای که خوندم چهارستون بدنمو لرزوند! و از اونجایی که اصلا آدم تکخوری نیستم میگم تا شما هم به خودتون بلرزید 😊)
«هنر،سرقت است.» پابلو پیکاسو
بیاید اول 6 تا نفس عمیق بکشیم تا براتون چیزی که متوجه شدم رو توضیح بدم و اوضاع رو روبه راه کنم.
ماجرا از این قراره که لزوما هنرمند یا هر آدم دیگه ای ایدهها رو مستقیم و صفر کیلومتر تولید نمیکنه! بلکه ایدهبرداری میکنه و تمام هنر یک هنرمند به نظر من اینه که کشف کنه اون چیزی که داره بهش نگاه میکنه ارزش ایدهبرداری داره یا نه.
یادتون میاد تو مقاله هنر فوق العاده سازی بهتون گفتم که بیاید به اطرافمون هنرمندانه نگاه کنیم؟
حالا تصور کنید با همین روش هنرمندانه نگاه کردن چقدددددرررررر ایده میشه کشف کرد. اینکه با دقت و با آرامش به اطرافت نگاه کنی میتونی ده ها موضوع مختلف پیدا کنی. پس فرایند کشف ایده ها با هنرمندانه نگاه کردن یه رابطه مستقیم داره.
ایده یابی عملی
میخوام براتون یه مثال کوچولو بزنم تا این سرقت ایده رو خیلی خیلی خوب درک کنید و متوجه بشید که اصلا بار منفی نداره.
چند وقت قبل داشتم یه موزیک ویدیو میدیدم، تو این موزیک ویدیو هر 4 فصل رو نشون داده بود و یه جورایی مفهوم کم نیاوردن و ادامه دادن تا بهار دوباره رو داشت. منم میخواستم مقاله بنویسم برای خلاقیت و با یه مفهوم مشابه، میخواستم بگم که اگه امروز ایده خلاقانه ای نداشتی، نترس و ادامه بده. قوی باش و به بهاری که قراره بیاد فکر کن. من ایده 4 فصل رو از این موزیک ویدیو کشف کردم و تو مقاله ام استفاده کردم. شایدم سرقت کردم =)) این مقاله چهار فصل خلاقیت منظورم بود.
یک ایده با اصالت
الآن دارید اینجوری فکر میکنید که «واااو چقدر همه سطح پایین و داغونن» ؟ بهتر نیست کمی تامل کنید؟ چون واقعا کدوم آدمی میتونه ادعا کنه حرفی که زده تا حالا هیچ جای دنیا گفته نشده و همین الآن متولد شده؟ هیچ کسی نمیتونه چنین ادعایی کنه. اما تکرار ایده های دیگران هم موضوع خلاقانه ای رو ایجاد نمیکنه! پس چی کار کنیم؟
اگه دقت کنید من گفتم ایده برداری. نگفتم کپی کردن ایده دیگران. اگه قرار بود هنرمندا کپی برداری کنن دیگه اسم همه از دم یه چیز بود. هیچ کسی شهرت خاص خودشو پیدا نمیکرد.
هیچ ایده ای اصالت محض نداره و همه یه جورایی به هم وابسته ان. بذارید یه مثال بزنم تا خوب خوب خووووووب جا بیفته.
چند وقتیه تو اینستاگرام مُد شده که برای پست ها قالب درست بشه و هر کسی پستشو با توجه به قالبش خیلی خوشگل تر از قبل بسازه. یکی از قالب های بسیار پرطرفدار چیه؟ اینکه از یه تک رنگ با رنگ مشکی یا سفید استفاده میکنن و در واقع پس زمینه عکس ها و نوشته هاشون رو رنگی میکنن. اونم یکی در میون.
خب اون اولین نفری که این ایده رو داد، خیلی ایده خلاقانه ای مطرح کرد. (حالا ایده رو چجوری کشف کرده نمیدونم که) تا اینجا همه چیز عادیه. اما ماجرا به اینجا ختم نشد. یواش یواش دیدیم همه دارن این کار رو تکرار میکنن. اینها کاملا دزدی کردن. ایده رو دزدیدن و دقیقا همون قالب، همون روش، همون گفتار و نوشتار و همه چی دقیقا همون رو تکرار کردن. انقدر این اتفاق افتاد که حتی اون طرح اولیه هم جذابیت اون اول رو دیگه نداره. چه برسه به نمونه های دزدی.
اگه ایده رو دزدیدی اما مُهر خودتو بهش نزدی و شبیه خودت نکردیش این دیگه اسمش ایده برداری نیست. این یک دزدی است.
خلاصه که به نظر من مفهوم اون جمله پیکاسو دقیقا همینه و چقدر منو یاد مبحث هضم تجربه میندازه. حتما تو مقاله بعدی راجع بهش براتون صحبت میکنم.
ممنون از همراهیتون
مونانی
دیدگاهتان را بنویسید